آزمايش پربرکت و گرانسنگ
ط. پيکارگر ط. پيکارگر


مادر گيسو سپيد تاريخ يکبار ديگر شهروندان کشورما را به آزمايش مي گيرد.آزمايش بزرگ که خود تربيت سياسي نوين و ارتقای درک از آينده و فرهنگ مدني را در قبال دارد،آزمايشي که اگر هم (بنابرشرايط نامساعد موجود)نتوانند آرمان نهايي و مبارک شانرا حاصل کنند ولي فردا بسان پهلوان گردافگن با تجارب انباشته شده از گذشته بدان دست مي يابند. بافت جامعهء ما بسيار پيچيده و بغرنج است ولي آنچه مطرح است شهروندان کشورماست،انسانهای ساده و پاک،ديده گان شان روشن از انوار زرين اميد،پرمحبت و صميمي،در حال جنبش و کوشش،پيش رونده و بالنده،سينه های شان ستبر و قامتشان بلند، با تفکر ساده و باور سچه همواره در محراق حوادث تاريخي قرار داشته و نقش بس ارزشمند را ايفا مي دارند. آری ! همين شهروندان ساده و بي پيرايه ما اينک يکبار دگر به سوی يک آزمايش سترگ به پيش مي تازند. و دير يا زود شهروندان کشورما جايگاه اساسي و برحق خود را در جامعه تثبيت خواهند کرد،زيرا آنان مي خواهند که پرچم پر غرور انسان سالاری را بر تارک بلند آرزوها برمبنای حق و عدالت به اهتزار در آورند. ولي جاده يي که شهروندان کشور بايد بپيمايند توأم با موانع و مشکلاتي است که در برابر آنان سد ايجاد نموده است ،اما با سهم گيری فعال در زنده گي سياسي بايد آنرا از ميان برداشت تا عزيز شانرا (حق و عدالت و انسان سالاری) را از زندان جبر و ستم رهايي بخشيد.بايد آموخت،تجربه اندوخت و خصلت و کرکتر تکامل يابندهء خود را نماياند و اسلوب های مشروع نيل به هدف را فراگرفت . زيرا آنچه را که مي خواهد بدست آرند،به آساني و بطور رايگان بدست نيامده و به خاطر نيل به آن لازم است از خود استطاعت نشان داد و راه پرخم و پيچ مبارزه را طي کرد. هوشياری و بيداری سياسي مردم ما پايهء محکم و استوار آينده را مي سازد و در آن هنگام است که بر ناصيهء موجود مهر باطل مي زنند و به جولانگاه آينده مي تازد. در انتخابات رياست جمهوری سيل عظيم شهروندان کشور به پای صندوق های رأی رفتند،با قوت و با آرمان،نه برای اينکه صرف رئيس جمهور را انتخاب کنند،بلکه بمثابه پهلوان رزمنده بمنظور پايان بخشيدن به جنگ افسرده کُش،تأمين امنيت و به هدف اينکه زمينش دوباره حاصل دهد،پل و پلچکش آباد گردد،راه ويران شده اش مرمت يابد،صحت اش وقايه گردد،فرزندش به مکتب رود،آواز پر طنين اش شنيده شود و در يک سخن حضور و موجوديتش بمثابه عنصر پيش رونده تثبيت گردد،بميدان نبرد شتافت . اگر چه اين هيبت پر شکوه و اين حضور درخشان نتوانست که ثبات نسبي را به وضعيت پايدار مبدل کند،هنوز کاريز،نهر و جويچه های شان کور است،هنوز زمين ها نيزار و پل و پلچکش ويران است.اگرچه هنوز هم غول ستم و سلاح برتارک سرش مي کوبد.اگر چه هنوز هم ديو چرس و ترياک و مافيای اين عرصه دامن و نام پاکشان را به بازی مي گيرد. ولي به باور پرتوان که اين ديو های سياه ظلم و ستم برخود لرزيدند و به يک واقعيت زنده پي بردند که در ميدان نبرد آينده با اين پهلوان نوپا و پويا توان برابری ندارند و اين گُرد رزم آور پهنای کشور را درمي نورد،و آن زنداني عزيز خود(انسان سالاری) را از قيد غل و زنجنير مي رهاند و برتخت سروری مي نشاند.
و اکنون هنگامه انتخابات پارلماني و شورا های ولايتي بلند است ،که مکث مختصری برآن مي نمايم : پروسهء تکامل جوامع نسجي است بافته شده از بيشماره عوامل تنوع و متضاد وابسته بيکديگر،موثر در يکديگر،در حال جنبش و کوشش.و درين ميانه نهادهای اجتماعي شکل مي گيرند و انسان بمثابهء عنصر دانا نقش موثر خودرا بشکل بسيار طبيعي و با تعقل بجا مي گذارد.يکي از شيوه ها و ميتود ايفای نقش آدمي در شکل گيری نهادهای اجتماعي و حکومت ها همانا حق انتخاب کردن و انتخاب شدن است و اين از طبيعي ترين حقوق بشر و انسان است . شهروندان کشورما به همين شيوه مي خواهند که پروسهء پياده کردن نخستين گام های دموکراسي (گزينش نهاد های اجتماعي،پارلمان،شوراهای ولايتي و ...) را تحقق بخشند.مردم وطن ما تنها برای انتخابات پارلماني و شورا های ولايتي بارديگر صف نمي بندند،بلکه مي خواهند که وضعيت سياسي در کشوربه نفع مردم به شکل عيني و واقعي تغيير يابد و اين تغيير وضعيت در گام نخست همانا تامين امنيت با ثبات سراسری،نفي حاکميت فرماندهان نظامي،قوماندان سالاری و ايجاد نهادهای دموکراتيک مي باشد. انتخابات بايد دموکراتيک و آزاد باشد.شهروندان کشورما با دقت و سنجش ،با فرهيختگي نماينده گان خود را انتخاب کنند و به افراد آزاده و مردمي،دلسوز و خدمت گزار رأی دهند.مردم ما ديگر فريب دسترخوان رنگين ارباب پول را نخورده و از تفنگ داران سيه دل و بدطينت هراس را به دل خود را نمي دهند. شهروندان وطن بايد با قوت خود فضای دموکراتيک و آزاد را برای انتخابات مساعد گردانند و حاکميت موظف است که درين مسير مردم ما را ياری رساند. اگر چنين شد چه چيزی از آن زائيده مي شود؟ به نظر من همانا انتقال قدرت و حق تصميم گيری در رابطه به امور جامعه به نماينده گان مردم به عنوان مظهر اراده ملي. اگر امروز نشد فردا حتماً چنين است و انتخابات آزاد و دموکراتيک چراغ فرا راه شکل گيری نهادهای دموکراتيک جامعه است و اين شيوهء بسيار خوب و مطلوب رخنه در رازخانهء استبداد و زورگوييست . مردم ما مي خواهند که توسط ايجاد نهادهای مردمي مرکزی و محلي اکثريت مردم را از تسلط استبداد خيره سر برهاند و اين در صورتي است که شهروندان کشور به کسي رأی خود را بدهند که تکيه به قوم و قبيله گرايي،سمت و محل پرستي بمثابهء عناصر ننگين به نفرت نماينده و يا وکيل مبدل شده وازين خط کشي ها که محصول استبداد است مبرا باشد.نماينده يا وکيل واقعاً خودرا به کشور و وطن،به همه ساکنان افغانستان،به همه اقوام و مليتها بايد متعلق بداند و اين چنين انسانهايي قادرند که نقش و اثر مطلوب خود را در ايجاد نهادهای مردمي (پارلمان،حکومت ها) بجا بگذارند و در راه ايجاد حکومت های مردمي و گزينش دولتي که بازتاب قدرت و ارادهء مردم باشد مصممانه گام بردارد.زيرا تکيه گاه اصلي چنين چهره ها نيرو و ارادهء زوال ناپذير توده های مردم است و اين سرچشمهء زلال پيوسته روان است و دايم در انتخابات خود زنده گي سرسبز را بر تفکر خاکستری ترجيح مي دهد. در انتخابات آزاد و دموکراتيک،شهروندان يک کشور وظايف بسيار با اهميت سياسي را به نماينده گان خود مي سپارند و خواستار آن اند تا اين نماينده گان مسوليت در قبال جامعه و مردم را بپذيرند و در فضايي که امکان همراهي ملي در آن ميسر مي گردد آرمان ها و خواست های مردم را دليرانه بازتاب دهد،عليه خشونت و زورگويي و آن اعمالي که ثبات ملي و اجتماعي را برهم بزند با شهامت و مردانگي ايستاده گي و نبرد نمايند . نماينده يا وکيل وجداناً و با مسوليت خود را مکلف بداند که مردم از طريق وی مي خواهند در سرنوشت جامعه سهم عميق و سازنده مي گيرند و اين امانت را پاکدلانه در امان نگهدارد و در حل مسايل پيچيده و بغرنج جامعه از جمله مسلهء ملي و زباني به شکل دموکراتيک آن سهم هوشيارانه و پاسدارانه بگيرد.
انتخابات زماني آزاد و دموکراتيک مي باشد که همهء نيروها صرف نظر از تعلقات سياسي خويش از آزادی کامل برخوردار باشد و سهم روشنگرانهء خود را در پروسهء انتخابات آزاد و دموکراتيک دموکراسي است،دموکراسي خود يک مدرسه و يا آموزشگاه با اهميت برای پرورش تفکر و معنويات مردم است،درين آموزشگاه دموکراسي آرام آرام در عقل و شعور آدمي رخنه و بعداً از طريق همين تفکر پرورش يافته در نهادهای اجتماعي راه مي گشايد.موجوديت دموکراسي و تامين شرايط نيکو برای پرورش عقول مردم نياز به کثرت گرايي،احزاب و سازمانهای سياسي دارد و بدين معنا که تعدد احزاب و کثرت گرايي سياسي باعث بقا و استحکام حيات سياسي يک جامعه است . تعريف بسيار کلي از دموکراسي را همه خوانده و مي دانيم که دموکراسي حکومت همهء مردم است.بافت جامعه را ساکنان آن و گروههای مردم تشکيل مي دهد و از ميان اين بافت ها نماينده گان آن ها که از دانش و فهم سياسي موثر برخوردارند و شناخت نيکو و علمي از ترکيب اجتماعي جامعه،خواست و نيازهای آن دارند سربلند نموده و در گروهبندی های سياسي مي پيوندند و اين گروهبندی های سياسي در خطوط کلي برناموی خود صلح،ترقي،تماميت ارضي،حاکميت ملي،استقلال و آزادی را در وطن واحد و يکپارچه خود انعکاس داده و منافع و خوشبختي انسان را در محور کارنامه های خود قرار ميدهند. مبارزه برای دموکراسي تامين حق و عدالت اجتماعي،انسان سالاری وظيفه اساسي شانرا تشکيل ميدهد ولي رسيدن بدين اهداف به شيوه های گوناگون،با اختلاف نظرها و سليقه به پيش برده مي شود و از همين جاست که در يک جامعهء دموکراتيک و آزاد اشتراک همهء گروههای مردم و اقليت های سياسي شانس و امکان مساوی را در کسب قدرت پيدا مي کنند و درينجاست که حکومت همه ای مردم شکل مي گيرد و قدرت از مردم سرچشمه مي گيرد. درينجاست که خود مردم مبتکر و مجری خير و مصلحت انديشي بوده و شکل و شيوهء حکومت را تعين مي نمايند.بايد متذکر گرديد که اين نهاد را بايد از گزند ايديالوژيک،دگماتيزم و واپس گرايي در امان نگهداشت . پارلمان آينده بايد مظهر چنين قدرتي باشد و از حيثيت و شرافت انسان پاسداری نمايد و يا لا اقل گامهای درين مسير بردارد.آنچناني که شوراهای ولايتي نيز ارگان سياسي کنترول کننده بر اموربوده و ضمانت اجرائيوی تصاميم و عملکرد آنها را بايد تأمين گردد. مردم عذاب ديدهء کشور ما بازهم فرهنگ کبير سياسي خود را در معرض ديد همه گان قرار داده و به آينده مطلوب اميد قوی دارند.آنها مطمين هستند که قادر به ايجاد يک جامعه آزاد و دموکراتيک مي باشند.ازهم اکنون تجربه مي کنند و مي آموزند.مردم نظام های از پيش ساخته شده را قبول ندارند.مردم مي خواهد که اين انتخابات و انتخابات آينده در مراحل بعدی منجر به ايجاد نهادهای مردمي و دموکراتيک گردند،پارلمان،حکومت،قوه قضائيه مستقل و غيره تشکيلات با ساختار جديد و بشرخواهانه ايجاد گرديده و خود را در برابر توده های عظيم مردم مسول احساس نموده و از بازخواست سخت گيرانهء آنها لرزه براندام شان رخنه کند.مردم مي خواهد که از تلاشهای خود نتيجه و بار مثبت حاصل کنند.
ايجاد چنين جامعه يي مستلزم حضور نيروهای سالم و دورانديش سياسي است که بايد در فضای باز و آزاد اظهار نظر و بيان کنند،مطبوعات آزاد و مترقي انعکاس دهندهء آرمانهای بيکران مردم باشد،رسانه های گروهي در خدمت مردم بوده و ترس،تهديد و واهمه رخت ببندد .نيروهای سالم انديش و پيشرونده به خطوط کلي آرمانهای مردم دورهم نزديک گردند و در شرايط موجود به نيروی با اهميت کنترول کنندهء حاکميت سياسي مبدل گردند. خط کشي های گذشته را بايد به تاريخ سپرد و از شکستها نهراسيد. شکست در مبارزه نبايد نيروهای سياسي را سرخورده سازد،بلکه بايد دوباره نيرو گرفت و قد افراشت،تجربه اندوخت و از شيوه های جديد در ميدان مبارزه سياسي استفاده کرده و تلاش های سالم و سازنده خود را با ساير نيروهای مترقي شريک ساخته و همپا بخاطر نزديک شدن در يک پيکره مشترک نه به شيوه فقير و مستمند،بلکه غني و پربار از تجارب مبارزه ديوارهای کهن را فرو ريخت و ستون های نوين را برافراخت ./
منتشره شماره چهارم سال سوم ماهنامه مشعل
August 14th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات